- فیلم؛ تجمع اعتراضی کارکنان مترو تهران علیه علیرضا زاکانی
- شهردار ۷۴ ساله قم استعفا کرد
- زن کشی در خراسان جنوبی/ جنین ۶ ماهه نیز فوت شد
- تهیهکننده: کنسرت «آوای ملل» به خوانندگی وحید تاج مجوز داشت
- پلیس: از اول خرداد سهمیه سوخت خودروهای فاقد بیمه قطع می شود
- سفیر ایران در مسکو: روسها خودسرانه درباره ایران با آمریکا صحبت نمیکنند
- قیمت ریپل امروز و پیشبینی آینده آن: راهنمای سرمایهگذاری برای 2025
- محمد بن سلمان: جامعه جهانی مانع حمله اسرائیل به خاک ایران شود
- عباس عراقچی: خوش بینی ممکن است موجه باشد، اما فقط با احتیاط زیاد
- اعلام جرم علیه دو مدیر رسانه به دلیل اظهارات سخیف درباره مذاکرات هستهای
- بیشترین درخواست پناهندگی مربوط به کدام کشور اروپایی است؟
- شلیک ۹ گلگوله به یک نوجوان اوتیسمی توسط پلیس آیداهو
- شاغلان کدام کشور اروپایی درآمد کمتری دارند؟
- کوچکترین ضربان ساز قلب جهان ساخته شد
- عباس عراقچی: عجله ای برای ارتباط با دولت سوریه نداریم
- حضور در لیست سیاه FATF عامل افشای اطلاعات کشور است
سمیه میرشمسی: این حمایتها فقط برای من نیست؛ برای تو است!
سمیه میرشمسی در اینستاگرام نوشت:
پس از بیانیه عجیب «خانه سینما» در واکنش به قتل «بکتاش آبتین»، من هم مثل بسیاری از اعضای خانه بر آن متن اعتراض کردم و نوشتم دیگر خودم را عضوی از «خانه سینما» نمیدانم.
اما بیانیه امروز همکاران و رفقایم در «انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان سینما» برایم ثابت کرد چقدر وجود یک نهاد صنفی در ایران میتواند ارزشمند و امیدبخش باشد. همکارانم در انجمن، به بعضی مدیران خانه سینما نشان دادند چگونه میتوان ماند و مقهور قدرت نشد.
در این دو روز بسیاری به من لطف داشتند و پشتم ایستادند. اما، هم خودم میدانم و هم شما که موضوع «من» نیستم. من یکی از هزاران زن هنرمند، کارمند، دانشجو، ورزشکار و… در این مرز پرگهرم که تجربهای مشابه میلیونها زن دیگر در سراسر جهان داشتهایم.
بیشتر بخوانید: انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان سینما: در مقابل هتک حرمت سکوت نکنید
این حمایتها فقط برای من نیست؛ برای تو است! تویی که یا مثل من آزار دیدهای، یا مثل او آزار دادهای، یا مثل آن یکی چشمانت را بستهای. این حمایتها یعنی «ما همدیگر را پیدا کردهایم» و این عجب خبر امیدوارکنندهای برای ما، و چه خبر هولناکی برای آنها است.
وقتی روایتم را با نام خودم منتشر میکردم، تصورم آن بود که با موجی از حملات و ترورهای آنلاین روبرو خواهم شد. اما اگر حتی یک صدهزارم هم میدانستم که چقدر پشتم به تمام رفقایی که میشناسم و نمیشناسم گرم است، همان روز با اولین آزار در پشت صحنه، چنان پاسخی را فریاد میزدم که دیگر کسی جرأت یک بیاحترامی «کوچک» را هم به خودش ندهد.
من حالا این را فهمیدهام؛ مثل تو. تو هم حالا فهمیدی که اگر کسی نگاه چپ به تو کرد، دستش را جلو آورد، خواسته کثیفی داشت و فکر کرد، چون به هر دلیل از تو ارشدتر است، پس مالک تو است، مقابلش بایست، رسوایش کن و دلت قرص باشد که یک جهان با تو است.
سلاح آنها در برابر ما «ترس» است؛ ترسی که باعث شد من هفت سال با آن خاطره تلخ زندگی کنم و دم نزنم. اما وقتی پنج نفر روایتشان را گفتند، #من_هم جرأت کردم و نوشتم و شدم ششمین نفر.
اگر به من میگویید «شجاع»، این را بدانید که اگر شجاعتی هست، آن را از تمام روایتهای قبلی گرفتهام. پس شما هم شجاع باشید و کاری کنید که حداقل بعضیهای دیگر هم با کابوس از خواب بپرند.
ما همدیگر را پیدا کردهایم و این بدترین خبر عمر بعضیها است.