- محمد بن سلمان: جامعه جهانی مانع حمله اسرائیل به خاک ایران شود
- عباس عراقچی: خوش بینی ممکن است موجه باشد، اما فقط با احتیاط زیاد
- اعلام جرم علیه دو مدیر رسانه به دلیل اظهارات سخیف درباره مذاکرات هستهای
- بیشترین درخواست پناهندگی مربوط به کدام کشور اروپایی است؟
- شلیک ۹ گلگوله به یک نوجوان اوتیسمی توسط پلیس آیداهو
- شاغلان کدام کشور اروپایی درآمد کمتری دارند؟
- کوچکترین ضربان ساز قلب جهان ساخته شد
- عباس عراقچی: عجله ای برای ارتباط با دولت سوریه نداریم
- حضور در لیست سیاه FATF عامل افشای اطلاعات کشور است
- علی شمخانی: ایران برای توافق متوازن آمده، نه تسلیم
- مرگ تلخ ۲ قاضی کهگیلویه و بویراحمدی در یک تصادف
- احمد خاتمی: امکان مذاکره بر سر غنی سازی، فعالیتهای موشکی و حضور منطقهای ایران وجود ندارد
- چین سفارش هواپیماهای بوئینگ را متوقف کرد
- بانک سپه هک نشده بلکه داده ها سرقت شده است
- فرمانده نیروی زمینی ارتش: دشمن شرارتی در سر داشته باشد ارتش سر را از بدن او جدا می کند
- حسین مرعشی: مطمئن باشید ایران لیبی نمیشود/ ایران رهبری هوشمندی دارد
فرصتهای از دسترفته رمزارزها
این مساله ضروری است که طرفین یعنی تولیدکنندگان برق و ماینرها در بورس انرژی معامله کنند و از این طریق این معاملات را سامان ببخشند و البته قیمت گذاری برق را هم بر اساس شرایط فصلی و میزان مصرف کشور تعیین کنند.
نایب رییس کمیسیون صنایع و معادن اتاق بازرگانی تهران در یاداشتی با عنوان فرصتهای ازدسترفته رمزارزها نوشت: رمزارزها که به عنوان طلای عصر دیجیتال شناخته میشوند، امروز بازاری به ارزش بیش از دوتریلیون دلار دارند و امکان تجارت بی مرز را در اختیار همه فعالان اقتصادی قرار داده اند. فقط کافی است با توجه به ظرفیت قابل اتکای تولید برق در کشور، بسترهای لازم را برای استخراج قانونی، شفاف و ضابطهمند رمزارزها در کشور فراهم کنیم.
به گزارش ایسنا، متن یاداشت علیرضا کلاهی بدین شرح است: "رمزارزها برای اقتصاد پرنوسان و تحریم شده ایران، فرصت بسیار مغتنمی بوده و هست که متاسفانه در طول سالهای اخیر به شکلی غیرقابل قبول آن را هدر داده و به ظرفیتهای گسترده اش بی تفاوت بوده ایم.
البته پیش از بررسی ظرفیتهای اصلی رمزارزها برای اقتصاد کشور باید دو موضوع استراتژیک را مد نظر قرار دهیم. اول اینکه در دنیای امروز با وجود تغییرات و تحولات پرسرعت عصر تلفیق، تخصیص زمان طولانی برای تصمیم گیری در مورد یک موضوع مشخص، علاوه بر فرصت سوزی عملا نوعی عقبگرد را برای اقتصاد به دنبال دارد. در عصری که دنیا با سرعتی باورنکردنی به سمت تغییرات بنیادین فناوری، تکنولوژی و صنعتی حرکت میکند، تصمیم سازیهای سریع و چابک، ابزاری قدرتمند و موثر برای همراهی با سرعت سرسام آور تحولات جهانی است. اما متاسفانه ساختار دولتی اقتصاد کشور ما آنقدر لخت و فربه شده که امکان تصمیم گیریهای سریع و بهنگام را ندارد.
به علاوه نباید این مساله را از نظر دور داشت این است که در شرایط حاضر، فرصتهایی که در اقتصاد کشورها بروز و ظهور مییابند، اساسا آنقدر عمر مفید ندارند که مجالی به تصمیم گیریهای طولانی و یا بلاتکلیفیهای مستمر بدهند. صنایع نوپا، مانند نفت و گاز و پتروشیمی، زمان دوبارهای برای جبران فرصت سوزیها در اختیارمان قرار نمیدهد.
نکته استراتژیک دوم این است که ما در آستانه پایان عصر نفت هستیم و باید تا کمتر از دو دهه آینده مهیای مواجهه با اقتصادی شویم که نفت، جایی در آن ندارد.
آمار نشان میدهد که ایران در میان کشورهای عضو اوپک، پایینترین میزان تولید نفت را نسبت به ذخائر موجود خود دارد، بنابراین ما یک دارایی زیرزمینی با قیمت و ارزش رو به افول را ذخیره کرده ایم، بدون آنکه برای آینده آن برنامهای داشته باشیم. واقعیت این است که با توجه به کاهش تدریجی، اما مستمر قیمت نفت، باید هر چه زودتر برای تبدیل ذخایر فسیلی کشور به پول، فکری کنیم.
داستان برق، اما متفاوت است. ظرفیت نامی تولید برق در حال حاضر رقمی بالغ بر ۸۵ هزار مگاوات تخمین زده میشود. اگر از این میزان نیروگاههای فرسوده و نیز برقابیها حذف شوند و ما ظرفیت تولید برق کشور را رقمی بالغ بر ۷۰ هزار مگاوات در نظر بگیریم، میزان تولید برق در داخل کشور میتواند سالانه به ۵۰۰ میلیارد کیلووات ساعت برسد. این در حالی است که وزارت نیرو در طول سال گذشته رقمی بالغ بر ۲۸۴ میلیارد کیلووات ساعت برق فروخته و عملا باقی این ظرفت غیرقابل ذخیره، بلااستفاده مانده است.
ما به دلایل مختلف از جمله پراکندگی جغرافیایی، تنوع آب و هوایی و از همه مهمتر نداشتن یک سیاست انرژی واحد، ناگزیر به ایجاد ظرفیت قابل توجهی برای تولید برق شده ایم که بتوانیم زمانهای اوج مصرف را پوشش دهیم. در حالی که میزان مصرف برق در پیک بار و سایر روزهای سال تفاوت فاحشی دارد که عملا به بیکار ماندن بخش بزرگی از این ظرفیت منجر میشود. فراموش نکنیم که وزارت نیرو به طور متوسط سالانه تنها در ۴۰۰ ساعت با مشکل تامین برق و پرفشاری شبکه مواجه است و در بقیه روزهای سال عملا با ظرفیت بیکار نیروگاهها مواجه میشود. البته بخشی از این مساله به سادگی با بالانس کردن تقاضا از مسیر صادرات قابل حل بوده و درآمد قابل توجهی را هم برای وزارت نیرو ایجاد میکند. البته نباید این نکته را هم از نظر دور داشت که انعقاد قرارداد تامین برق با یک کشور دیگر به معنای ایجاد یک تعهد قانونی است که عدم انجام آن جرائم گسترده و پیامدهای سیاسی در پی خواهد داشت.
به علاوه صادرات انرژی به جز مشکلات ناشی از تحریم، نیازمند خطوط و یا لولههای انتقال و قراردادهای دوطرفه است که ایجاد آنها میتواند برای کشور مشکل ساز باشد. تجربه صادرات گاز به پاکستان که علیرغم هزینههای هنگفت برای راه اندازی خط لوله جاسک با بدعهدی پاکستانیها و عدم تکمیل این خط لوله به بن بست رسید، یکی از همین نمونه هاست. عدم پرداخت مطالبات وزارت نیرو از محل صادرات برق به عراق هم از جمله مشکلات دیگری است که در حوزه صادرات انرژی با آن مواجه میشویم. با این اوصاف باید بپذیریم که ظرفیت صادرات انرژی ما در حوزههای برق و گاز نامحدود نیست و مشکلات خاص خود را دارد.
در گیر و دار تحریم و مشکلات صنایع مختلف در ایران، صنعتی جدید پا به عرصه ظهور گذاشته که در بازارهای جهانی غیرقابل تحریم است و فضایی نامحدود برای فعالیت در اختیار صنعتگران قرار میدهد. نکته بسیار کلیدی صنعت رمزارز برای صنعت برق ایران این است که به واسطه استخراج رمزارزها میتوان از ظرفیتهای خالی و بلااستفاده تولید برق، استفادهای پربهره و پرسود داشت. از همه مهمتر اینکه وزارت نیرو میتواند در ساعات و روزهای پرمصرف سال برق این صنعت را بدون تحمیل هزینه و زیان انباشته خاموش کند.
رمزارزها که به عنوان طلای عصر دیجیتال شناخته میشوند، امروز بازاری به ارزش بیش از دوتریلیون دلار دارند و امکان تجارت بی مرز را در اختیار همه فعالان اقتصادی قرار داده اند. فقط کافی است با توجه به ظرفیت قابل اتکای تولید برق در کشور، بسترهای لازم را برای استخراج قانونی، شفاف و ضابطهمند رمزارزها در کشور فراهم کنیم.
زمانی برای توسعه صنعت پتروشیمی در کشور، گاز با قیمتی ارزانتر و اقتصادیتر در اختیار سرمایه گذاران این صنعت قرار میگرفت تا ایران بتواند گوی سبقت را از کشورهایی مانند قطر برباید. حالا در مورد ارزهای دیجیتال هم باید چنین رویکردی داشته باشیم. اما متاسفانه میبینیم که با اعلام تعرفه برق ماینرها که رقمی برابر با برق صادراتی است نه تنها زمینه را برای استخراج غیرقانونی رمزارزها فراهم کرده ایم بلکه سرمایه گذاران این حوزه را نیز علیرغم مزیتهای قابل توجه موجود، از کشور رانده ایم.
واقعیت این است که کشور ما ظرفیت و پتانسیل تبدیل شدن به یکی از بازیگران بزرگ و کلیدی صنعت بلاکچین را دارد. بر همین مبنا انتظار میرفت دولت با مدیریت بازار و ضابطهمند کردن روند استخراج رمزارزها، علاوه بر جلوگیری از ایجاد فشار مضاعف بر شبکه برق شهری که عمدتا به دلیل استخراج خانگی اتفاق میافتد، بسترهای لازم را برای فعالیت بازیگران جدی و بزرگ ماینینگ در بازار ایران فراهم آورد. توسعه این صنعت علاوه بر اینکه ارزش افزوده قابل توجهی برای کشور به دنبال داشت میتوانست زمینه بسیار مساعدی برای دور زدن تحریمها و دسترسی به سیستمهای بانکی بین المللی باشد.
نکته اینجاست که اگر بازیگران بزرگ صنعت بلاکچین در ایران فعال میشدند، وزارت نیرو علاوه بر اینکه میتوانست با تعرفه مشخص، اما اقتصادی برق آنها را تامین کرده و درآمدهایش را در زمانهای کم بار شبکه از محل فروش برق به ماینرها افزایش دهد، میتوانست پس از یک دوره زمانی مشخص، فعالان این صنعت را به راه اندازی نیروگاههای کوچکی ترغیب کند که در نهایت در پیک مصرف به کمک شبکه و وزارت نیرو میآمدند. ضمن اینکه توسعه صنعت ماینینگ و لزوم تامین برق آن میتوانست بهانهای برای توسعه تجدیدپذیرها هم باشد. مثلا وزارت نیرو میتوانست سرمایه گذاران رمزارزها رو به تامین حداقل ۲۰ درصد از برق مورد نیازشان از مسیر تجدیدپذیرها ترغیب و مکلف کند.
مساله بسیار مهم دیگری که نباید از نظر دور داشت این است که وزارت نیرو اساسا در تعریف سیاستهای مربوط به تامین برق ماینرها آنقدرها شفاف و موثر تصمیم گیری نمیکند. مثلا در مورد نیروگاههای کوچک مقیاس که قرار بود در یک دوره زمانی مشخص به تولید ۵ هزار مگاوات برسند و امروز تنها ۶۰۰ مگاوات برق تولید میکنند، عدم تعیین نرخ اقتصادی برای گاز این نیروگاهها و همچنین عدم ارائه مجوز به ماینرها برای استقرار در نزدیک کوچک مقیاسها و استفاده ازبرق این نیروگاه ها، عملا سرمایه گذاریهای انجام شده در این حوزه را به هدر داده است.
به علاوه نباید فراموش کنیم که ماینرها حتی میتوانند گاز فلر را به برق تبدیل کرده و آن را به مدار وارد کند. به نظر میرسد قیمت دو و نیم سنت برای جمع آوری گاز فلر و تبدیل آن به برق، بهایی اقتصادی است. واقعیت این است که اگر گازهای فلری که به آلودگیهای جدی زیست محیطی در جنوب کشور منجر شده اند را جمع آوری کرده و از آنها برق تولید کنیم، میتوانیم معادل مصرف برق کشور بلژیک برق تولید کنیم.
اما متاسفانه رویکرد وزارت نیرو به مساله تامین برق رمزارزها آنقدر منفی بود و تعرفه گذاری برق این حوزه آنقدر غیراقتصادی صورت گرفت که عملا همه سرمایه گذاران بزرگ این حوزه، ترجیح دادند به جای ایران در سایر کشورهای منطقه فعالیت کنند. البته تبدیل شدن فعالیت ماینرها به یک کار زیرزمینی و بهره گیری آنها از برق خانگی، مدارس، کشاورزی و صنعتی برای استخراج رمزارز هم یکی دیگر از نتایج همین رویکرد وزارت نیرو بود. ما بازیگران بزرگ صنعت بلاکچین را که میتوانست منشاء خدمات قابل توجهی به اقتصاد ایران شوند را زیر سایه سنگین تعلل دولت برای تصمیم گیری و تدوین ضوابط اقتصادی برای فعالیت ماینرها و نیز تعرفه گذاری یک سویه وزارت نیرو برای برق آنها از دست دادیم و این روند همچنان ادامه دارد.
البته به طور قطع اگر از ظرفیتهای نیروگاهی موجود استفاده میکردیم و با ضوابط حساب شده، توسعه تجدیدپذیرها و DGها را در روند فعالیت ماینرها میگنجاندیم، نتیجه کار برای وزارت نیرو، اقتصاد کشور و فعالان صنعت ماینینگ عالی بود. در این صورت وزارت نیرو در زمانهای پیک به جای اعمال خاموشی برای شهرکهای صنعتی میتوانست برق آنها را از مسیر نیروگاههای تجدیدپذیر یا کوچک مقیاسی تامین کند که توسط فعالان صنعت ماینینگ ایجاد شده اند.
به نظر میرسد در شرایط حاضر بهترین پیشنهاد تعیین تعرفه برق و گاز ماینرها مطابق با تعرفه پرمصرف هاست. اگر چه با توجه به میزان بازدهی و مزیتی که رمزارزها برای کشور دارند، شاید بتوان تعرفه پایین تری هم برای آنها در نظر گرفت، اما در شرایط حاضر با توجه به مشکلات ایجاد شده، تعیین نرخ تعرفه بر اساس برق و گاز صنایع پرمصرف میتواند برای وزارتخانههای نفت و نیرو هم اقتصادی و مثمرثمر باشد. به علاوه این مساله ضروری است که طرفین یعنی تولیدکنندگان برق و ماینرها در بورس انرژی معامله کنند و از این طریق این معاملات را سامان ببخشند و البته قیمت گذاری برق را هم بر اساس شرایط فصلی و میزان مصرف کشور تعیین کنند.
در حقیقت مهمترین مساله برای توسعه صنعت رمزارزها در کشور، تعیین سیاستها و چارچوبهایی است که زمینه فعالیت برای این سرمایه گذاران داخلی و خارجی این صنعت را تسهیل کرده و از توسعه فعالیتهای زیرزمینی در این حوزه جلوگیری کند. ما تنها از مسیر ضابطهمند کردن صنعت بلاکچین و تعیین تعرفههای منطقی و اقتصادی میتوانیم مصارف غیرقانونی برق در این صنعت را کنترل و مدیریت کنیم. در این صورت بخشی از سرمایههای سرگردان مردم نیز جذب ساختار نظاممند این صنعت خواهد شد و استفاده از پول الکترونیک هم به تدریج در زندگی روزمره مردم، جا میافتد.
هر فرصتی که برای توسعه صنعت بلاکچین و جذب سرمایه گذاران و بازیگران بزرگ این عرصه از دست بدهیم، به معنای عقب ماندن از سایر رقبای اقتصادی کشور در مسیری است که دنیا در عصر دیجیتال طی میکند. ما تا امروز در استخراج طلای این عصر پرتحول برای تامین اینده اقتصاد کشور و تضمین مبادلات بانکی بین المللی فرصت سوزی کرده ایم و تداوم این رویکرد هزینهای جبران ناپذیر برای اقتصاد کشور در پی خواهد داشت".