- زنجبیل چگونه به کاهش قند خون کمک میکند
- فواید گردوی آمریکایی برای قلب
- فواید اسفناج برای سلامتی
- چطور مغز خود را با ۸ خوراکی تقویت کنیم
- چای ماچا بخورید تا قلبی سالم داشته باشید
- خوردن تمشک آبی (بلوبری) چه تاثیری بر بدن دارد؟
- خمیازه کشیدن خطرناک تر از آن چیزی است که می دانید
- چرا خمیازه واگیردار است؟
- آیا کوسه ها در برابر انسان خوی تهاجمی دارند یا فقط از خود دفاع میکنند؟
- ترامپ: بدون بمباران با ایران به توافق میرسیم
- اعلام جرم دادستانی تهران علیه چند رسانه در رابطه با انتشار اخبار حادثه بندر شهید رجایی
- وزارت دفاع: محموله نظامی در حادثه آتش سوزی بندر شهید رجایی وجود نداشت
- انفجار در بندرعباس + عکس و فیلم
- دونالد ترامپ: پاپ فرانسیس آدم خوب و سخت کوشی بود
- اولین عکس از پیکر پاپ فرانسیس در تابوت
- ترامپ: آمریکا مذاکرات بسیار خوبی با ایران داشته است
شوخی خطرناک ۲ زن با «محمد شهریاری» سرپرست دادسرای امور جنایی تهران
امروز با صحنهای عجیب مواجه شدم که فکرش رو هم نمیکردم. همیشه خودم را برای مواجهه با هر تهدیدی آماده نگه میدارم. مخصوصاً تهاجم با سلاح یا هرگونه اقدام ایذاییای دیگه، اما این جوریش رو دیگه فکر نکرده بودم بهش؟!
به گزارش اکوپل نیوز به نقل از تسنیم؛ محمد شهریاری؛ معاون دادستان و سرپرست دادسرای امور جنایی تهران روز پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت در صفحه شخصی خود یادداشتی کوتاهی با عنوان اخلال در نظم عمومی منتشر کرد.
در این یادداشت ماجرای عجیب گمان یک سوء قصد تشریح شده است که در ادامه میخوانید:
امروز با صحنهای عجیب مواجه شدم که فکرش رو هم نمیکردم. همیشه خودم را برای مواجهه با هر تهدیدی آماده نگه میدارم. مخصوصاً تهاجم با سلاح یا هرگونه اقدام ایذاییای دیگه، اما این جوریش رو دیگه فکر نکرده بودم بهش؟!
ساعت ۱۸ در راه برگشت از اداره بودم توی لاین وسط. خودم رانندگی میکردم. توی هزار تا فکر و خیال بودم که در یک لحظه خودروی پژو ۴۰۵ نقرهای رو در کنار سمت راست خودم دیدم. دو تا زن جوان (راننده و سرنشین) جلو بودند و یه بچه هم عقب. در یک لحظه پنجره پژو پایین اومد و خانمِ راننده از پنجره سلاح رو به طرف من گرفت، مرگ جلوی چشم من اومد تا خواستم کاری بکنم ماشه رو چکاند.
ناخودآگاه ماشین رو به سمت چپ گرفتم که نزدیک به تصادف و چپ کردنم هم بود. دلم هوری ریخت و وحشت زده شدم و گفتم: شلیک و تمام، اما متوجه شدم شلیکی نبوده و دو تا خانم زدند زیرِ خنده.
اونجا بود که فهمیدم سلاح اسباببازیه و احتمالا متعلق به اون بچه. فقط عکس پلاک رو گرفتم. الان دو ساعته دارم به موضوع فکر میکنم که چه برخوردی با اینها داشته باشم.
آخرش هم نتیجه گرفتم بیخیالشون بشم. احتمالاً برای دلخوشی اون بچه این کار رو کرده باشند یا خنده خودشون، اما امیدوارم این شوخی رو با شخص دیگهای تکرار نکنند که ممکنه دردِسر بزرگی درست کنند.